خدا حافظی از موفقیت
افرادی که گرفتار تنبلی هستند، پیشرفت کمی در زندگی دارند، زیرا هر پیشرفت و هر موفقیتی مرهون تلاش، کوشش و صرف انرژی است. اما افراد تنبل کمترین انرژی را برای انجام کارها به کار میگیرند، تلاش و کوشش آنها اندک است. سختکوشی ندارند و به کار سخت تن نمیدهند. در نتیجه این افراد یا اهداف بسیار کوچکی انتخاب میکنند که به راحتی قابل دستیابی باشند یا اگر اهداف بزرگ بر گزینند کمتر در جهت رسیدن به آن تلاش میکنند. لذا این افراد در زندگی خود موفق نیستند و جزء افراد شکست خورده به شمار میروند.
جامانده از کاروان ترقی
جامعهای که افراد آن تنبل باشند، از لحاظ علمی دچار عقب ماندگی میشوند زیرا هر موفقیت علمی مرهون تلاش پیگیر و کوشش مستمر دانشمندان آن است. افراد تنبل در زمینه علمی به نتایج درخشان و ثمرات درجه اول نمیرسند و جوامع تنبل توانایی تلاش و کوشش مداوم علمی را ندارند. در نتیجه چنین جوامعی دستاوردهای علمی کمی دارند و نوآوری علمی و تولید علم در آن جوامع کم است و مدام وابستگی علمی دارند و از نظر پیشرفت و ترقی وابسته به دیگران است.
فاز بیحالی و جیبهای خالی
پیشرفت اقتصادی فردی و اجتماعی یک ملت پس از داشتن سرمایهها و زیربناهای اقتصادی مرهون تلاش و کوشش افراد آن جامعه است. جوامعی که پدیده تنبلی در آنها رایج باشد، تلاش کمی در آنها وجود دارد. لذا از نظر اقتصادی عقب میمانند. زیرا دنیای امروز دنیای رقابت است و شرکتهای اقتصادی سعی میکنند یک محصول را در کمترین زمان و با کمترین هزینه تولید نمایند تا بتوانند با کمترین قیمت آن را به فروش برسانند. جوامعی که دچار پدیده تنبلی هستند یک محصول را در زمان طولانی و با نیروی کار زیاد و با کیفیت پایین تولید میکنند در نتیجه نمیتواند از نظر قیمت و کیفیت با کشورهای دیگر رقابت کنند و عقب میمانند. پس یکی از عوامل عقبماندگی اقتصادی مشکل تنبلی است.
تن بیرمق و روان بینشاط
افراد تنبل معمولا از نظر سلامت بدنی در سطح پایینتر قرار دارند. ضعف سلامتی در این افراد معلول عوامل مختلف است. افراد تنبل عادت به پرخوری دارند که به سلامتی آنها لطمه وارد میسازد. افراد تنبل بیش از اندازه نیاز میخوابند که این نیز به نوبه خود سبب کسالت بدن گردیده و به مستعد شدن آن برای بیماری میانجامد. افراد تنبل حوصله درمان و رعایت بهداشت ندارند و اگر مریض شوند حال ندارند یک فرایند درمانی را در مدت طولانی رعایت کنند. با توجه به این عوامل مختلف افراد تنبل از نظر سلامتی در سطح پایینتر از دیگران قرار میگیرند.
یکی دیگر از ضررهای تنبلی آن است که روح و روان افراد را به بیماری میکشاند. زیرا افراد تنبل از نظر فعالیت و تلاش در سطح پایینی قرار دارند. از نظر موفقیت و پیشرفت همواره عقب میمانند. این شکستهای مکرر و عقبماندگیهای مستمر، آنان را مستعد ابتلا به بیماریهای روانی میسازد. این افراد به دلیل خواب زیاد و خوراک فراوان علائم افسردگی از خود بروز میدهند. به دلیل نداشتن پیشرفت، حرمت خود آنان لطمه میبیند عزت نفس و اعتماد به نفس آنان خدشهدار میشود. به دلیل ناتوانی در انجام مسئوولیتهای اجتماعی از سوی دیگران با دیده حقارت نگریسته میشود و این امر بین خود درونی و خود اجتماعی آنان شکاف به وجود میآورد. در نتیجه تنبلی زمینه ابتلا به بیماری روانی را در افراد فراهم میسازد.
ریشههای این درخت از کجا آب میخورد؟
یکی از مهمترین پرسشها این است که چرا برخی افراد یا برخی جوامع تنبل هستند و میزان تنبلی در آنان بیشتر است. بیتردید تنبلی نیز مانند بسیاری از معضلات اجتماعی معلول عوامل و علل مختلف است. فقدان اولویت بندی، لذت جویی، کمالگرایی، تربیت نادرست، نگرشهای غلط و مشکلات بدنی از مهمترین عوامل تنبلی به شمار میرود. در زیر هرکدام از این علل به صورت مجزا اشاره میگردد:
هنوز کوچک است
یکی از علتهای تنبلی تربیت نادرست والدین است. پدران و مادرانی که فرزندان خود را نازپرورده بار میآورند و آنها را برای سختیها و نقشهای زندگی آماده نمیکنند، زمینه پرورش تنبلی در فرزندان خود به وجود میآورند.
پدر و مادرها برای جلوگیری از تنبلی باید مسئولیتهایی را در زمان کودکی به فرزندان خود واگذار کنند. اما بسیاری از پدر و مادرها این کار را انجام نمیدهند و فکر میکنند که فرزندشان هنوز کوچک است و به حدی نرسیده است که باید به آنها مسئولیت واگذار شود. در حالی که واگذاری مسئولیت باید از سالهای اول کودکی انجام شود تا کودک مسئوولیت پذیر بار بیاید و از زیر بار فعالیتها شانه خالی نکند. برخی پدر و مادرها به دلیل محبت بیش از اندازه به اولاد و نازپرورده بار آوردن آنها سبب میشوند که آنها مسئوولیت خود را انجام ندهند و به این طریق زمینه تنبلی را در فرزندان خود به وجود میآورد. کسی میتواند در بزرگسالی وظایف خود را انجام دهد و از تنبلی اجتناب کند که در کودکی مسئولیتهای خود را انجام داده باشد. پس یکی از علل و دلایل تنبلی واگذار نکردن مسئوولیت در زمان کودکی است. چنین والدینی احساس میکنند که اگر کودک بزرگ شود، خودش وظایف خود را شناخته و آن را انجام میدهد. در حالی که انجام وظایف نیاز به آمادگیهای جسمی، روحی و مهارتی دارند که در کودکی باید فرد آنها را بیاموزد.
خیلی کار سخت است
افراد تنبل تصورات و تفکرات خاصی از کارها دارند؛ یکی از تصورات آنها این است که کارها را بیش از اندازه دشوار، سخت و پر دردسر میبینند. انسان به طور طبیعی از انجام کارهای سخت و پر دردسر اجتناب میکنند و زیر بار انجام آنها نمیرود. حالا اگر کسی تعدادی از کارها را سخت بداند، به طور کلی تنبل نیست اما در انجام آنها تمایل و رغبت ندارد ولی اگر کسانی باشد که تمام کارها را سخت و دشوار بداند، در انجام تمامی کارها تنبل به شمار میرود.
نکته قابل توجه این است که هر چه فرد کاری انجام دهد، انجام دادن آن در نظر فرد آسانتر و راحتتر میشود و هر چه فردی از انجام کاری اجتناب نماید، انجام آن کار در نظر فرد سختتر و انرژی فرد در قبال آن کمتر میشود و فرد تمایل ندارد تا آن کار را انجام دهد. اما اگر فرد دست به عمل بزند و تمرین نماید این کار خود به خود به رفع تنبلی کمک میکند زیرا انجام دادن مکرر یک کار آن را در نظر فرد آسان میکند در دفعات بعدی به آسانی و با صرف انرژی کمتر میتواند به سراغ آن کار برود.
افرادی که تنبل هستند پیش از انجام یک کار به جزئیات زیادی در انجام آن توجه میکنند و در نهایت آن کار شاخ و برگهای زیادی پیدا میکند و با این تصورات کار بیش از اندازه بزرگ شده و دشوار به نظر میرسد. اما افرادی که فعال هستند فقط به اجزای کلیدی و مهم یک کار توجه میدهند و به جزئیات غیر مهم پیش از انجام کار متمرکز نمیشوند. در نتیجه آن کار سبک و سهل به نظر میرسد و به راحتی میتواند دست به عمل بزنند و اقدام نمایند.
افراد تنبل در باره اهداف کار کمتر توجه میکنند و در باره فواید خیلی کم فکر میکنند اما به موانع و مشکلات کار توجه زیاد دارند و مدام آنها را در ذهن خود مرور میکنند این توجهها باعث میشود که انجام آن کار نشدنی و دشوار به نظر برسد و زمانی که این اتفاق افتاد، ذهن فرد به صورت خودکار تمایل به انجام کار را از دست میدهد و رغبت او در انجام کار کاهش مییابد و بدین طریق فرد در فهرست تنبلها قرار میگیرد.
زمانی که تن از مغز فرمان نمیپذیرد
یکی از اموری که افراد تنبل را از غیر تنبل جدا میکند، وضعیت بدنی افراد است. افراد تنبل معمولا آمادگی بدنی کمی دارند، چاقی، بیتحرکی، نبود ورزش، پرخوری، بدغذایی، کمغذایی و فقدان ویتامینها در بدن باعث میشود که بدن افراد برای انجام کارها انرژی لازم را نداشته باشند. در این صورت حتی اگر از نظر ذهنی و روانی مشکلی در افراد وجود نداشته باشد، از نظر بدنی توانایی انجام کار را ندارند. چنین افرادی برای انجام کار به سختی از جای خود بر میخیزند و برای انجام وظایف محوله و مسؤولیتهای موجود به دشواری میتوانند از منزل خارج شوند. زیرا بدن آنها بیش از حد سنگین و دچار کمبود انرژی و تحرک لازم است.
برای داشتن بدن آماده تحرم و فعالیت است. افراد تنبل چون حوصله تحرک و فعالیت را هم ندارند در یک دور باطل قرار میگیرند. از طرفی تنبلی باعث میشود که تحرک خود را از دست بدهند و از طرف دیگر کمتحرکی موجب تنبلی بیشتر میگردد.
به نوعی میتوان گفت بسیاری از عواملی که تنبلی را ایجاد میکنند، سبب کمتحرکی نیز میشوند، یعنی افراد تنبل از تحرک و فعالیت بدنی تصور منفی دارند، آن را سخت و دشوار میپندارد، به موانع و مشکلات ورزش و تحرک بیشتر توجه میکنند.
یکی از مواردی که بدن افراد نمیتواند آنها را در انجام کار همراهی کند، کبمودهای مواد معدنی در بدن افراد است، کمخونی، کمبود آهن، کمبود ویتامینها و سایر مواد مورد نیاز بدن که فرد از کمبود آنها آگاه نیست، میتواند آمادگی بدنی را کاهش داده و سبب بیتحرکی و تنبلی در افراد شوند.
من از عهده این کار بر نمیام
هر فردی برداشت خاصی نسبت به خود دارد، این برداشت معمولا تحت عنوان «خودپنداره»، «تصور از خود»، «عزت نفس»، «اعتماد به نفس» و «حرمت خود» بیان میشود. مجموعه این اصطلاحات به شناخت فرد از خود و تصور او از تواناییها، مهارتها و نقاط ضعف خویشتن اشاره دارد. افراد تنبل معمولا تصور ضعیفی از تواناییها و مهارتهای خود دارد. آنان هر چه را که دارند ناچیز میدانند و مدام فکر میکنند که دیگران بهتر از آنهاست. خودآگاهی افراد تنبل ضعیف است. داشتههای خود را فراموش نموده و مهارتهای خود را نادیده میگیرند.
زمانی که فرد نتواند مهارتهای و تواناییهای خود را در نظر بگیرد، خود را در انجام کارها ناتوان و عاجز تصور میکند، دست به اقدام نمیزند، به انجام کار رو نمیآورد و بدین طریق جزء افراد تنبل به شمار میرود.
زمانی که دیگران وظایف خود را انجام نمیدهند
افراد هستند که فعالیت آنها تحت تأثیر فعالیت دیگران قرار میگیرد. آنان مدام خود را با دیگران مقایسه میکنند. در این فضا اگر دیگران وظایف خود را انجام ندهند، آنان نیز تنبلی پیشه میکنند. این تنبلی یا به این دلیل است که دلسرد میشوند و فکر میکنند که اگر دیگران وقت نمیگذارند و اگر دیگران اهمیت نمیدهند، تلاش من نتیجه نمیدهد و کارها خصوصا کارهای جمعی به نتیجه مطلوب نمیرسد. برخی نیز حالت لجبازی در درون آنها فعال میشود و فکر میکنند که: «اگر دیگران کار نمیکند چرا من کار کنم؟ اگر دیگران اهمیت نمیدهد چرا من خودم را نابود کنم؟ اگر دیگران از زیر کار شانه خالی میکنند و کارها را به گردن من میاندازند، چرا من فدا شوم و سنگینی کار را به عهده بگیرم؟». زمانی که این افکار منفی در ذهن افراد فعال شوند، تنبلی از نوع فعال در وجود آنها فعال میشود و از کارکردن سرباز میزنند و شانه خالی میکنند.
کدام کار را باید اول انجام دهم؟
یکی از دلایل تنبلی نداشتن اولویتبندی در کارها و در زندگی است. کسانی که اولویتبندی در زندگی خود ندارند نمیدانند کدام کار را اول انجام دهند. به دلیل نداشتن اولویتبندی دچار سوء مدیریت کارها میشوند و بیشتر وقت آنها در انجام کارهای غیر مهم صرف میشود. امیرالمؤمنین ع میفرماید: «مَنِ اشْتَغَلَ بِغَيْرِ الْمُهِمِّ ضَيَّعَ الأَهَمَّ» هر کس به امور غیر مهم بپردازد، کارهای مهمتر را از دست خواهد داد.
این افراد به این دلیل تنبل به شمار میروند که بیشتر وقتهای آنان صرف امور غیر مهم و غیر ضروری میشود و از انجام فعالیتها و وظایف مهم باز میماند و از این نظر جزء افراد تنبل به شمار میروند.
از زندگی باید لذت برد
یکی دیگر از عوامل تنبلی لذت جویی است. افرادی که تنبل هستند معتقدند که باید از زندگی لذت برد. کسانی که با این تفکر زندگی میکنند، از انجام کارهای جدی و وظایف محول شده سر باز میزنند. این افراد معتقدند که: «دنیا دو روز است، زندگی کوتاه است و تا زمانی که زنده هستیم باید خوش بگذرانیم و از آن لذت ببریم». این تصورات و اندیشهها افراد را در وادی لذت جویی سوق میدهد و افراد با این بهانهها از انجام کارها شانه خالی میکنند که این امر در نهایت به تنبلی و عدم انجام کارها منتهی میشود.
هر کاری باید بی عیب و نقص انجام شود
خصوصیت دیگری که باعث تنبلی میشود، «کمالگرایی» است. کمالگرایی یعنی تمایل افراد به انجام کامل و بدون عیب نقص. افراد کمالگرا بین صفر و صد حرکت میکنند و میگویند اگر کاری قرار است انجام شود، باید صد در صد کامل و بیعیب باشد و اگر اینگونه نشد، همانبهتر که انجام نشود. از سوی دیگر کمالگرایی باعث میشود که افراد در انجام یک کار نهایت دقت و وسواس را به کار گیرد و از انجام کارهای دیگر باز ماند و نسبت به آن کارها تنبل به شمار رود. همچنین کمالگرایی باعث میشود که افراد به کارهای بزرگتر و مهمتر دست نزنند زیرا احساس میکنند که باید آن کارها را در حد کامل و صددرصد درست انجام دهند و چون انجام کامل آنها انرژی و وقت زیادی میخواهد، از این رو به طور کامل از انجام آنها سرباز میزنند و به این طریق تنبلی را پیشه خود میسازند.
چگونه میتوان از شر تنبلی خلاص شد؟
برای مقابله با تنبلی راهحلهای متعدد و متنوع ارائه شده است.
چه کاری را در چه زمان انجام دهیم؟
یکی از راههای مقابله با تنبلی «مدیریت زمان» است. مدیریت زمان یعنی اختصاص زمان معین برای کار معین. اگر افراد هر کاری را در زمان معین انجام دهند، از خستگی و ملالت رهایی مییابند. چون در چارچوب مدیریت زمان فرد برای استراحت خود، برای تفریح و شادمانی خود نیز زمان خاصی را در نظر میگیرد. در نتیجه با استفاده از مدیریت زمان از شر تنبلی رهایی مییابد و کارهای عقب افتاده و انبار شده نخواهد داشت.
ارسال پیام مثبت به مرکز
مغز ما به شکل شگفتانگیزی پیامهایی را که وارد آن میشود را باور میکند. وقتی مدام خود را تنبل، ناتوان و بیانگیزه تصور میکنید، مغز این صفات را در خود نهادینه میکند و قدرت تغییر را از شما میگیرد. به همین دلیل اگر کسی مدام خود را توانمند، چابک و فعال تصور کند، مغز این پیامها را باور نموده و فرد عملا فعال و پرانرژی میگردد. در بسیاری از اوقات فرد به دلیل یک شکست کل کارهای دیگر را منفی میبیند و همین باعث میشود که انگیزه خود برای کار و تلاش را از دست بدهد و جزء افراد تنبل به شمار رود.
در زمان حال زندگی کردن
بسیاری از افراد تنبل ذهن شان درگیر رویدادهای گذشته است. اگر آن رویدادها مثبت بوده باشند، از پیروزی آنها سرمست و شادند و اگر منفی باشند، از شکست آنها در حال خمودگی و بیانگیزگی به سر میبرند. برخی نیز غرق در امیدهای واهی یا نگرانی بیمورد آینده هستند. فرو رفتن در آینده نیز فرصت انجام کار در زمان حال را از فرد سلب میکند. بنابراین یکی از راهحلهای مهم مقابله با تنبلی زندگی در زمان و استفاده از فرصتهای موجود است. افرادی که در زمان حال زندگی میکنند از لحاظ روانشناختی جاری هستند، همسفر با سیر زمان حرکت میکنند و در زمان حال وظایف و تکالیف خود را انجام داده و از لحظات با ارزش کنونی بهترین استفاده را میبرند. پس زندگی کردن در زمان حال یکی از راهحلهای مهم مبارزه با تنبلی است.
قطعه قطعه کردن سنگهای بزرگ
گاهی وظایف بزرگ و کارهای عظیم، به خاطر عظمت و بزرگی خود انرژی انجام دادن را از انسان سلب میکند. فرد وقتی نگاه میکند، میبیند که انجام آن زمان زیاد و توان فراوان لازم دارد، در نتیجه از انجام آن سر باز میزند و میترسد که اگر شروع کند در میان راه آن رها کند و کار به سرانجام نرسد و یک شکست در پرونده زندگی او ثبت شود، لذا از ابتدا دست به آن کار نمیزند و آن را شروع نمیکند.
در چنین مواردی بهترین راه آن است که کار بزرگ به قسمتهای کوچک تقسیم شود و برای هر قسمت کوچک یک بازه زمانی خاص در نظر گرفته شود، با استفاده از این روش کارها کوچک میشود و انرژی و توان فرد در مقابل احساس ضعف و ناتوانی نمیکند.
این راه حال همان درسی است که معلمها به شاگردان خود میدهند که مسایل درسی دشوار را ابتدا به قسمتهای کوچک تقسیم کن و سپس هر قسمت را جداگانه حل کند.
خودشناسی مجدد
بسیاری از تنبلیها از نگرشهای افراد در باره خود به دست میآید. افرادی که تنبل هستند نگرشهای منفی نسبت به خود دارند. آنان خود را افراد کمتوانی، بیمهارت، فاقد اعتماد به نفس و شکست خورده تصور میکنند. گاهی افراد خود بزرگبینی کاذب دارند یعنی احساس میکنند چه کار بکنند و چه کار نکنند اوضاع بر وفق مراد آنها خواهد بود. لذا بر خود لازم نمیبینند که تن به زحمت و تلاش بدهند.
در چنین شرایط لازم است افراد خود را مجددا ارزیابی کند اگر دچار احساس خودکمبینی و ضعف اعتماد به نفس هستند، مهارتها و تواناییهای خود را پیدا کند. نقاط مثبت خود را بیابد در این صورت نگاه او نسبت به خودش تغییر کرده و تمایل به انجام کار در او به وجود میآید. و اگر چنانچه فرد دچار غرور کاذب است لازم است در فرایند خودشناسی مجدد، نقاظ ضعف خود را پیدا کند و واقعیتهای زندگی خود را بیابد. خودشناسی مجدد به افراد کمک میکند تا از تنبلی رهایی بایند و کارهای خود را به موقع و سر وقت انجام دهند.
آشنایی با آموزههای دینی در باره تلاش و کوشش
یکی از راههای مقابله با تنبلی آشنایی با آموزههای دینی است که افراد به کار و تلاش تشویق و ترغیب میکند. برای افرادی که گرایش دینی و مذهبی دارند، آموزههای دینی میتوانند سر مشق دهنده و انگیزهبخش باشد. دین اسلام شدیدا از مفتخوری، سستی، رفاهطلبی و تنبلی منع کرده است. این خصوصیات آفت اقتصادی است و پیشرفت جامعه را نابود میکند. اما در مقابله به کار و تلاش و کوشش اهمیت داده است.
در كافى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: محمد بن منكدر میگوید محمد بن على (امام باقر ع) را ديدم رفتم تا او را موعظهاى كنم، ولى او مرا موعظه كرد. دوستانش از او پرسيدند به چه چيز تو را موعظه كرد؟ گفت: روزى كه هوا بسيار گرم بود به اطراف مدينه رفتم و به ابو جعفر محمد بن على كه مردى تنومند بود برخوردم و ديدم كه به دست دو غلام و يا آزاد شده سياه تكيه كرده است در دل با خود گفتم سبحان اللَّه! مرد محترمى از محترمين قريش در اين ساعت روز و با چنين حالتى به دنبال دنيا برخاسته جا دارد او را موعظهاى كنم و حتما اين كار را خواهم كرد. لا جرم به نزديكش رفته سلام كردم، ايشان در حالى كه عرق از سر و رويش مىريخت با حالتى كه بيانگر بى مهرى بود جواب سلامم را داد. عرض كردم: خدا تو را اصلاح كند آيا اين درست است كه مردى محترم از شيوخ قريش در اين ساعت و با اين حالت در طلب دنيا باشد؟ و آيا اگر در همين حال اجلت فرا رسد فكر مىكنى كه در چه حالى از دنيا رفته باشى؟ فرمود: اگر مرگ من در اين ساعت برسد در حالى رسيده كه من مشغول طاعت خداى عز و جل هستم و خود و عيالم را از تو و از مردم بى نياز مىكنم، ترس من تنها از اين است كه مرگم در حالى برسد كه مشغول گناهى از گناهان باشم. گفتم: بله، خدا رحمتت كند تو درست گفتى، من آمدم تو را موعظه كنم تو مرا موعظه كردى (ترجمه الميزان، ج10، ص265).
و در کتاب کافی از عبد الاعلى مولاى آل سام روايت شده كه گفت: «روزى تابستانى كه هوا بسيار گرم بود در يكى از راههاى مدينه به امام صادق (ع) برخورده عرض كردم: فدايت شوم آيا با آن وضعى كه نزد خداى تعالى و با آن قرابتى كه نسبت به رسول خدا (ص) دارى در مثل چنين روزى چرا خود را به زحمت مىاندازى؟ فرمود: اى عبد الاعلى به طلب رزق برخاستهام تا از كسى مثل تو بى نياز باشم» (کافی، ج5، ص74).
به نظر میرسد امام باقر و امام صادق (ع) از میان کارهای مختلف عملا دست به کار کشاورزی زدند، تا به پیروان خود در دنیای امروز درس بدهند. زیرا در زمان کنونی کشاورزی کار رده پایین به حساب میآید و بسیاری از اقشار تحصیلکرده و مرفه جامعه از آن اجتناب میکنند. اما پیشوایان دین به ما درس داده است که تنبلی را کنار بگذاریم و به طور کلی تلاش و کوشش داشته باشیم و هیچ کاری را حتی کشاورزی را کسر شأن خود ندانسته و به آن مشغول شویم.
جمعبندی
تنبلی یکی از معضلات اجتماعی و روانشناختی است که سبب عدم موفقیت، رکود علمی، عقبماندگی اقتصادی و افت سلامت جسمی و روانی میشود. تنبلی پدیدهای است که تربیت نادرست، نگرشهای منفی، لذت جویی، کمالگرایی، لجبازی و مشکلات بدنی در پیدایش آن نقش دارد. برای رهایی از تنبلی نخست باید مدیریت زمان انجام دارد و سپس نگرشهای منفی را تبدیل به مثبت نمود، بعد از آن زندگی در زمان حال و خرد کردن کارهای بزرگ را تجربه کرد و در نهایت با خودشناسی مجدد و توجه به آموزههای دینی به مقابله با تنبلی رفت.